نام های پارسی پسر با حرف د و به همراه معنای اسم
- ۱ داتام نام یکی از فرماندهان پارسی کاپادوکیه
- ۲ داتیس اسم یکی از سرداران داریوش پادشاه هخامنشی بوده است.
- ۳ دادار خالق، عادل، دادگر
- ۴ دادبرزین نام یکی از سرداران بهرام گور پادشاه ساسانی، از شخصیت های شاهنامه فردوسی
- ۵ دادبه آفریده بهتر، اسم پدر ابن مقفع نویسنده نامدار قرن دوم
- ۶ دادفر مرکب از داد (عدل) + فر (شکوه، جلال)
- ۷ دادفرخ مرکب از داد (عدل) + فرخ (فرخنده، مبارک)، نام یکی از قاضیان در زمان ساسانیان
- ۸ دادفروز فروزنده عدل و داد، عادل
- ۹ دادفرین نام یکی از سرداران زمان اسکندر مقدونی
- ۱۰ دادمهر داده خورشید، و نیز به معنی “عدالت دوست” نیز آمده است، نام یکی از پادشاهان طبرستان که هم زمان با بنی امیه بوده است.
- ۱۱ دادهرمز داده هرمز، خداداد، نام موبدی در زمان ساسانیان
- ۱۲ دارا دارنده، صورت دیگری از داراب و داریوش، نام پادشاه کیانی در شاهنامه و منظومه نظامی، آنکه صاحب دارایی بسیار است.
- ۱۳ داراب از شخصیتهای شاهنامه، اسم پسر بهمن پادشاه کیانی و همای چهرزاد
- ۱۴ داران عربی دنیا و آخرت
- ۱۵ دارمان از شخصیت های شاهنامه فردوسی، و هم چنین اسم یکی از سرداران خسروپرویز پادشاه ساسانی
- ۱۶ دارنوش نام یکی از وزیران بخت نصر
- ۱۷ داریا دارا، دارنده، از نامهایی که در اوستا آمده است.
- ۱۸ داریاو نام یکی از شهریاران پارس در زمان سلوکیها
- ۱۹ دارینوش اسم یکی از پادشاهان کیانی، ظاهراً محرف داریوش است
- ۲۰ داریو نام پادشاهی پیش از ساسانیان
- ۲۱ داریوش مرکب از دارا + وهو (نیکی) : دارنده نیکی، نگهبان نیکی، آنکه خلق و خوی نیک دارد، فرزند ویشتاسب از شاهان بزرگ هخامنشی و هم چنین اسم چندتن از پادشاهان هخامنشی
- ۲۲ داشاب هدیه
- ۲۳ داشاد = داشاب، هدیه
- ۲۴ دامور آواز نرم و لطیف
- ۲۵ دامون نام اصیل ایرانی به معنای جایی که هرگز آفتاب ندیده، انبوه از جنگل، در گویش مازندران دامنه جنگل را گویند.
- ۲۶ دانا عاقل، خردمند
- ۲۷ دانش مجموعه اطلاعات یا آگاهی هایی که از طریق آموختن، علم، تجربه، یا مطالعه به دست می آید، معرفت.
- ۲۸ دانوش نام کسی که عذرا معشوقه وامق را فروخت.
- ۲۹ داو هر یک از اشخاصی که طرفین دعوا برای حل اختلافات به طریقه غیررسمی انتخاب می کنند، قاضی، خداوند
- ۳۰ داور آنکه میان دو نفر به عدالت حکم کند، از نامهای حضرت حق
- ۳۱ دستان نامی که سیمرغ بر زال (پدر رستم پهلوان شاهنامه) نهاده بود.
- ۳۲ دشمه از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری ایرانی و جد تخواره شاه دستان در زمان خسروپرویز پادشاه ساسانی
- ۳۳ دلاور شجاع، نترس
- ۳۴ دلیر شجاع، دلاور
- ۳۵ دماوند دارای دمه و بخار، اسم کوهی از سلسله جبال البرز در شمال شرقی تهران
- ۳۶ دمور از شخصیت های شاهنامه، اسم دلاوری تورانی در سپاه افراسیاب
- ۳۷ دیاکو = دیااکو؛ بنیانگذار ایران و اولین پادشاه مادها که شهر هگمتانه (همدان) را بنا نهاد و آنرا پایتخت ایران کرد، مشهور است که دیاکو در عدالت بسیار دقیق بود.