اسامی پسر و دختر پارسی

در این وبگاه سعی شده است که اسامی اصیل ایرانی را جمع آوری کرده و همراه با معنی و ریشه اسم به شما ارائه دهیم .

اسامی پسر و دختر پارسی

در این وبگاه سعی شده است که اسامی اصیل ایرانی را جمع آوری کرده و همراه با معنی و ریشه اسم به شما ارائه دهیم .

اسم کردی پسر - به همراه معنی


نام های  کردی پسرونه و به همراه معنا

 

 

    حرف ئ :
  • ئابا
  • ئاراز (آراز: اَرَس)
  • ئاسو (افق)
  • ئاسوس
  • ئاکار
  • ئاکام (عاقبت، سرانجام)
  • ئاکو (قلهٔ کوه)
  • ئاگرین (آتشین، نام یک کوهستان)
  • ئالان بلند، با حرمت، سخن دلنشین (نام کوهستانی در کردستان)
  • ئاوات (امید)
  • ئارتین ( شعله و گرمای آتش)
  • ئارمین ( منسوب به آرام-پسر کیقباد)
  • ئازا ( دلاور، همریشه با آزاد)
  • ئەگید ( دلاور، اصل این واژه ترکی است)
  • ئەلەند ( تیغ آفتاب، نخستین پرتو بامدادی خورشید)
  • ئەردەلان ( اردلان)
  • ئەردەوان ( اردوان)
  • ئەژدەر ( اژدر)
  • ئەویندار ( عاشق)
  • ئاهورا
  • حرف آ :
  • اروان
  • آرشین
  • آریوان: آتشه وان (آری: به معنی آتشه، وان: نام شهری در ترکیه)
  • آمیار
  • آوات
  • افران
  • اورامان
  • اردلان
  • آنیموس (بی نیاز - بخش ناهشیار یا خودِ درونیِ راستینِ هر فرد)
  • حرف ب :
  • بریار (عهد و پیمان)
  • باگرو ( تندباد)
  • باهوز ( گردباد)
  • بەلین ( پیمان)
  • بەهیز ( نیرومند)
  • بەرزان ( بلندپایه)
  • بەرهەم ( ثمرە)
  • بەتین ( آتشین)
  • بهنوش (گوارا، بهترین نوش دارو)
  • بلیسه ( شعله، اخگر)
  • بلیمەت ( دلاور)
  • بروسک ( جرقه)
  • بروا ( ایمان)
  • بریار ( تصمیم)
  • بوران ( بوران)
  • حرف پ :
  • پارسیا (اهالی پارس)
  • پەژار (افسردەدل)
  • پەشیو (هراسان و افسردەدل «همریشه با پژمان»)
  • پشتیوان (پشتیبان)
  • پشکو (شکوفە)
  • پیشەنگ
  • حرف ج:
  • . جوتیکار
  • حرف خ :
  • خوشناو (نامدار،نیک نام)
  • حرف د :
  • داژیار (روزی ،قدرت)
  • داوین (دامنه کوه)
  • دالاهو (برگرفته از کوهی در کرمانشاه)
  • دانیار ( بخشندە)
  • دارا
  • دەرسیم (برگرفته از منطقه درسیم در ترکیه)
  • دیار (دیار، پیدا)
  • دیاری
  • دیلمان(برگرفته از سرزمینی که مابین گیلان و مازندران قرار دارد)
  • دیمەن (چشم‌انداز)
  • حرف ر :
  • راژور (جایی بالا،حاکم)
  • روژیار (آفتاب،زمانه)
  • روژمان (اندیشه نورانی،مانند روز)
  • روژهات (روزها)
  • راژان
  • راویژ(تدبیر)
  • روژند(نور خورشید)
  • رامان (در شگفت )
  • ریبوار (رهگذر)
  • ریوان (رهگذر)
  • ریباز (راه و شیوه)
  • ریناس (رهشناس)
  • ریبین (رهشناس، دورنگر، راهبین، دوراندیش، آینده نگر)
  • ریبین (دورنگر، راهبین)
  • ریکەوت (کردی)
  • ریزان (وارد، ماهر)
  • رزگار (رستگار، آزاد)
  • روژان
  • حرف ز :
  • زاگروس (زاگرس اصل این واژه یونانی است.)
  • زال (حکمران، چیره)
  • زانا (دانا)
  • زانیار (دانشور)
  • زمناکو (نام کوهستانی در کردستان)
  • زیلان (کردی)
  • زوران (تلاش، کشتی)
  • زوراب (کردی)
  • زریان (نام یک نوع باد)
  • زیبار
  • زەردەشت
  • حرف ژ :
  • ژیار (زندگی شهرنشینی)
  • ژیکان (قطره ی باران)
  • ژیوار (زندگی)
  • ژاوەرو (ژاورود)
  • ژوان (گفتگوی عاشقانە)
  • ژیر (هوشمند، همریشه با واژه «زیرک»)
  • ژیلەمو (اخگر)
  • ژیوار (تمدن)
  • ژیوان(نگهبان زندگی)
  • ژیهات (کاردان، ماهر)
  • ژیهات (شایسته،لایق)
  • حرف س :
  • ساکو (کوه بدون گیاه،ساده و بی آلایش)
  • سایمان (مانند سایه)
  • سوران (نام یکی از منطقه های وسیع کردستان همچنین با اضافه شدن+ی=سورانی ؛نام یکی از لهجه های معروف در کردی)
  • سیپان (بلندی مانع باد، نام دوکوه در کردستان)
  • سارو
  • ساکار (پاک و ساده)
  • ساکو
  • سامال
  • سه یوان(کوهی در ایلام)
  • سامرەند
  • سەردار (سردار)
  • سەنگاو
  • سەرکەوت (پیروز)
  • سەرکو
  • سیامه ند
  • سیروان (نام رودی در منطقه هورامان تخت – کردستان)
  • سوران (نام نوعی لهجه ی مادری کردی سورانی – کرد سوران)
  • سردشت (به مکانی رویایی گفته میشود همانند بهشت سرسبز،نام شهری کردنشین در آذربایجان غربی)
  • سیوان (سایبان،چادر)
  • سیروان
  • حرف ش :
  • شالیار (همدم شاه )
  • شاهو
  • شیروان
  • شمِال
  • شیرکو
  • شورش
  • شیوان
  • شوان
  • شڤان
  • حرف ک :
  • کاروان
  • کاویار (مراد،آرزو)
  • کژوان (کوهنورد)
  • حرف م :
  • ماردین (نام یکی از شهرهای کردستان ترکیه)
  • ماژان (بزرگان،همچنین مکانی در شهرستان بیرجند)
  • میدیا(سرزمین ماد که محل تولد زرتشت است )
  • حرف ن :
  • نیهاد (نهاد،هدف و مسیری)
  • حرف و :
  • وانیار (باسواد)
  • وارو (رهگذر)
  • وفران (در زبان کوردی ایلامی به معنای برف)
  • حرف ه :
  • هامون
  • هکار
  • هژار (بینوا،فقیر،تنگ دست)
  • هژیان (ارزنده،شایان ارزش)
  • هیرش (یورش،هجوم و حمله)
  • هیژا (گرامی)
  • هیمن (آرام)
  • هیوا (امید)
  • هاوری ( همراه)
  • هاوراز (همراز)
  • هەلمەت (هجوم ناگهانی، دگرگون‌شده واژه عربی حَملة)
  • هەژار (ندار و فقیر)
  • هیمن (متین،نجیب)
  • هەلکەوت (فراز-رونده، چیره)
  • هەلگورد
  • هەلو (آله، عقاب)
  • هەردی
  • هەورام (برگرفته از اورامانی، نام مردمی از سرزمین دیلمان که به غرب ایران مهاجرت نمودەاند)
  • هەوراز ( فراز و نشیب)
  • هیژا ( گرامی، محترم)
  • هیرش (یورش)
  • هیوا ( امید)
  • هورام (زیبا رو، خوش رام ، خنده رو ، ﻣﺮدﻡ ﻣﻨﻄﻖةاوراﻣﺎﻥ ، ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻃﻠﻮﻉ آﻓﺘﺎﺏ)
  • هوزان (آوازەخوان)
  • هومەر
  • هیدی (آرام،ساکت)
  • هەندرین ( نام کوهستانی در کردستان)
  • هوگر ( علاقەمند)
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد