اسم پارسی پسر با حرف خ - به همراه معنی
نام های پارسی پسر با حرف خ - و همراه معنای اسم 1 خابان نام سردار ایرانی در زمان رستم فرخزاد 2 خدابخش عطای الهی، بخشیده...
اسمهای پسرونه منتخب
نام های پارسی پسر با حرف ->حرف الف احسان الیاس امین ایمان اشراق ابراهیم اسماعیل اسحق احمد اصغر اکبر ->حرف ب برهان...
اسم پارسی پسر با حرف ر- به همراه معنی
نام های پارسی پسر با حرف ر - همراه با معنای اسم ۱ راتین رادترین، بسیار جوانمرد، هم چنین اسم یکی از سرداران اردشیر دوم...
اسم پارسی پسر با حرف پ - به همراه معنی
نام های پارسی پسر با حرف پ - و همراه با معنای اسم ۱ پاپک اسمی فارسی-کردی می باشد به معنی استوار، محکم، همچنین به معنای...
اسم پارسی پسر با حرف م - همراه با معنی
نام های پارسی پسر با حرف م و به همراه معنا ۱ ماتیار = مادیار، مرکب از ماد مخفف مادر + یار = یار مادر، کمک کننده به مادر...
اسم پارسی پسر با حرف ل - همراه با معنی
نام های پارسی پسر با حرف ل و به همراه معنا 1 لار نام پسر گرگین میلاد، از شخصیتهای شاهنامه 2 لاوین نام منطقه ای مرزی در...
اسم کردی دختر - همراه با معنی
نام های کردی دخترونه و همراه با معنا -> حرف ئ : ئاسکی (از واژه “ئاسک” به معنی آهو ) ئالان (نام منطقه ای بسیار مهم...
اسم کردی پسر - به همراه معنی
نام های کردی پسرونه و به همراه معنا حرف ئ : ئابا ئاراز (آراز: اَرَس) ئاسو (افق) ئاسوس ئاکار ئاکام (عاقبت، سرانجام) ئاکو...
اسم پارسی پسر با حرف ج - به همراه معنی
نام های پارسی پسر با حرف ج و به همراه معنی 1 جابان نام سردار ایرانی در سده دوم یزدگردی 2 جادی زعفران 3 جامشید جمشید، از...
اسم پارسی پسر با حرف ح - همراه با معنی
نام های پارسی پسر با حرف ح و به همراه معنا 1 هارپاک نام وزیر آستیاژ، آخرین پادشاه ماد 2 هامن هامون 3 هامون زمین هموار و...
اسم های گیلکی دخترونه - همراه با معنی
نام های گیلکی دخترونه و به همراه معنا آ-آلف آبچین، کاغذهای شفاف و بسیار نازک رنگی. اَرسو، اشک (غم و شادی) آکوله، از...
اسم های گیلکی پسرونه - همراه با معنی
نام های گیلکی پسر و به همراه معنا آ-الف آرنگ، نام کوهی در اشکورات. ارغش (ارگاش)، اسم تاریخی، از شاهان باستانی گیلان....
اسم پارسی پسر با حرف آ - همراه با معنی
نام های پارسی پسر با حرف آ و به همراه معنا ۱ آباد سالم، آراسته، تندرست، مرفه ۲ آبادیس اسم یکی از پزشک های دوره هخامنشی...
۷۴ منیژه از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر افراسیاب و همسر بیژن از پهلوانان ایرانی در زمان کیخسرو پادشاه کیانی
۷۵ موژان موجان ، گل نرگس نیم شکفته ، گل نرگسی که تازه در حال بازشدن است.
۷۶ مه پاره ماهپاره
۷۷ مه پیکر آن که چون ماه تابان و درخشان است، خوش اندام و زیبا
۷۸ مه سیما مه (فارسی) + سیما (عربی)، ماه سیما
۷۹ مه فروز فروزنده و روشن کننده چون ماه روشن و پیدا
۸۰ مه فروغ پرتو ماه
۸۱ مه گل ماه گل
۸۲ مه لقا (فارسی – عربی) مه (فارسی) + لقا (عربی) = آن که چهره و صورتی زیبا چون ماه دارد.
۸۳ مه یاس زیبارو – زیبا مانند ماه و لطیف مانند گل یاس
۸۴ مها در گویش مازندران ابر
۸۵ مهبا همراه ماه
۸۶ مهبان نگهبان ماه، مجازا زیبا و مهتاب رو
۸۷ مهتا همتای ماه، زیبا و درخشان چون ماه
۸۸ مهتاب نور و روشنایی ماه نام فارسی
۸۹ مهتاج آنکه تاجی درخشنده چون ماه دارد.
۹۰ مهدخت دختری که چون ماه می درخشد و زیبا است.
۹۱ مهدخت دختر بزرگ و سرور
۹۲ مهدیس شبیه ماه، بسیار زیبا و سفید
۹۳ مهدیسا منسوب به مهدیس ، مانند ماه ، دختر زیبا ، بانویی با چهره ای درخشنده چون ماه
۹۴ مهر محبت و دوستی، خورشید، هفتمین ماه از سال شمسی، نام روز شانزدهم از هر ماه در تقویم ایران باستان، فرشته نور و عهد و پیمان در آیین زردشتی
۹۵ مهرآذر مرکب از مهر (محبت یا خورشید) + آذر (آتش)، از موبدان پارس در زمان انوشیروان پادشاه ساسانی
۹۶ مهرآذین مرکب از مهر (خورشید) + آذین (آرایش)
۹۷ مهرآسا مانند خورشید
۹۸ مهرآفرید آفریده خورشید، نام همسر ایرج بنا به روایتی
۹۹ مهرآگین همراه با محبت
۱۰۰ مهرآور آن که موجب مهر و محبت شود، آورنده محبت
۱۰۱ مهرا منسوب به مهر، بانوی مهربان، دختری که مانند خورشید یا از تبار خورشید است.
۱۰۲ مهرافروز روشن کننده مهر و محبت
۱۰۳ مهرانا منسوب به مهران، دارنده مهر، نام پدر اروند سردار ایرانی در عهد انوشیروان، نام شهری در غرب ایلام، نام یکی از خاندان های هفتگانه عصر ساسانی که مقرشان در پارس بوده نیز هست.
۱۰۴ مهراندیش آن که در فکر و اندیشه محبت و مهربانی است.
۱۰۵ مهرانگیز برانگیزاننده محبت و دوستی
۱۰۶ مهرانه مرکب از مهر (محبت یا خورشید) + انه (پسوند نسبت)
۱۰۷ مهراوه مرکب از مهر (محبت یا خورشید) + اوه (پسوند شباهت)
۱۰۸ مهربان دارای محبت و عاطفه
۱۰۹ مهربانو زنی که چون خورشید می درخشد، بانوی خورشید
۱۱۰ مهرتا همتای مهر، تابان و درخشان چون خورشید
۱۱۱ مهرتاب آنچه خورشید بر آن می تابد.
۱۱۲ مهرخ ماهرخ اسم ایرانی زیبا
۱۱۳ مهرخ آن که رویی زیبا چون ماه دارد، ماهرو
۱۱۴ مهردخت دختر خورشید
۱۱۵ مهردیس مانند خورشید
۱۱۶ مهرسا مانند خورشید
۱۱۷ مهرشید خورشید نورانی
۱۱۸ مهرگان منسوب به ماه مهر، مهربانی، جشنی به همین نام که ایرانیان باستان در پانزدهمین روز مهر برگزار می کردند و در آن روز از دوستان صمیمی خود قدر دانی می نمودند.
۱۱۹ مهرگل مرکب از مهر (خورشید) + گل، آن که در میان گلها چون خورشید می درخشد.
۱۲۰ مهرناز زیبا چون خورشید،از شخصیتهای شاهنامه، نام خواهر کیکاووس پادشاه کیانی و همسر رستم پهلوان شاهنامه
۱۲۱ مهرنگ به رنگ ماه ، دختر زیبا و سفید رو
۱۲۲ مهرنگار نگارنده خورشید، نام همسر یزدگرد پادشاه ساسانی
۱۲۳ مهرنوش شنونده محبت، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از چهار پسر اسفندیار پسر گشتاسپ پادشاه کیانی
۱۲۴ مهرو آن که رویی زیبا چون ماه دارد، ماهرو
۱۲۵ مهرو از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از سرداران بهرام چوبین سردار ساسانی
۱۲۶ مهروز آن که روزش چون ماه درخشان است، خوشبخت
۱۲۷ مهروش مانند خورشید
۱۲۸ مهری منسوب به مهر
۱۲۹ مهریز زیباروی کوچک – ماه کوچک
۱۳۰ مهرین مهر (خورشید یا محبت) + ین (پسوند نسبت)، نام آتشکده ای در قم
۱۳۱ مهسا مانند ماه، زیبا
۱۳۲ مهسان مانند ماه، زیبا
۱۳۳ مهسانه آن که چون ماه زیبا و درخشان است.
۱۳۴ مهستی (فارسی – عربی): مه (فارسی، ماه) + سیتی (عربی، سیدتی) ماه خانم، ماه بانو
۱۳۵ مهشاد مرکب از مه (ماه) + شاد (خوشحال)
۱۳۶ مهشید ماه روشن و درخشان، پرتو ماه
۱۳۷ مهفام به رنگ ماه
۱۳۸ مهکامه دارای کام و آرزویی چون ماه روشن و پیدا
۱۳۹ مهلا دوستانه، آهسته
۱۴۰ مهلقا مه لقا، مه (فارسی) + لقا (عربی) آن که چهره و صورتی زیبا چون ماه دارد.
۱۴۱ مهناز آن که چون ماه ناز و زیبا است، آن که به ماه ناز و فخر می فروشد.
۱۴۲ مهنور نور ماه ، دختر زیبا ، بانوی خوش چهره
۱۴۳ مهنوش دارای زیبایی دائمی ، بسیار زیبا و ماندگار ، همچنین زیبا و شیرین
۱۴۴ مهنیا آنکه اجداد و پدرانش از بزرگان و نیکان است، از نسل بزرگان، بزرگ زاده، مرکب از مه به معنای بزرگ بعلاوه نیا به معنای اجداد و نیاکان
۱۴۵ مهوش مانند ماه، بسیار زیبا
۱۴۶ مهیا منسوب به مه، بزرگمنش، بانوی بزرگ
۱۴۷ مهیاره آن که از ماه دست بند دارد.
۱۴۸ مهیتا زیبا و درخشان مانند ماه مرکب از مه (ماه) + ی نسبت + تا تشبیه
۱۴۹ مهین مانند ماه
۱۵۰ مهین بزرگتر، بزرگترین
۱۵۱ مهین دخت دختر بزرگتر
۱۵۲ میترا صورتی از واژه “مهر” در زبانهای ایران قدیم، الهه مهر که چشم دادگاه عدالت است و هیچ چیز را نمیتوان از دید او پنهان داشت؛بدون گذشت درمقابل پیمان شکنان؛ پاسدار راستی نام فارسی پسر
۱۵۳ میچکا در گویش مازندران گنجشک
۱۵۴ میخک گلی زینتی و پُرپَر به رنگهای سرخ، سفید، و صورتی
۱۵۵ میریام قوی و فربه، نام خواهر موسی(ع)
۱۵۶ میشکا میچکا، گنجشک در زبان مازندرانی
۱۵۷ میشی منسوب به میش، دارای رنگ قهوه ای مایل به سبز
۱۵۸ میگل مرکب از می (شراب) + گل
۱۵۹ میلا یکی از انواع مرغابی ، لک لک
۱۶۰ مینا گلی معمولاً سفید با گلچه های گلبرگی، پرنده ای شبیه سار با پرهای رنگارنگ
۱۶۱ میناز (اسم فارسی – گیلکی) نازنین من = مرکب از م (مخفف من) + ناز (مخفف نازنین)
۱۶۲ مینو آسمان، بهشت اسم دخترانه ایرانی
۱۶۳ مینوچهر دارای چهره ای چون بهشت، زیبا روی
۱۶۴ مینودخت دختر آسمانی، دختر بهشتی
۱۶۵ مینورام آسمان آرام، نام فرشته رامش و خوشی
۱۶۶ مینورخ دارای چهره ای آسمانی و بهشتی
۱۶۷ مینوزاد زاده آسمان یا زاده بهشت
۱۶۸ مینوسرشت آن که یا آنچه طبیعتی مانند بهشت دارد.