اسامی پسر و دختر پارسی

در این وبگاه سعی شده است که اسامی اصیل ایرانی را جمع آوری کرده و همراه با معنی و ریشه اسم به شما ارائه دهیم .

اسامی پسر و دختر پارسی

در این وبگاه سعی شده است که اسامی اصیل ایرانی را جمع آوری کرده و همراه با معنی و ریشه اسم به شما ارائه دهیم .

نام پسر با حرف ا همراه با معنی و ریشه

 اسم پسرونه ایرانی ، فارسی ، پارسی باحرف الف


 

اسم پسر فارسی با حرف ا
( قسمت اول )

 

ردیف اسم فارسی  معنی نام
۱ ابتین   = آبتین، انسان نیکو کار، روح کامل، از شخصیت های شاهنامه، نام پدر فریدون (پادشاه پیشدادی)
۲ اپرنگ   اسم پسر سام
۳ اپرویز   پرویز، از شخصیتهای شاهنامه فردوسی و نیز اسم “خسرو دوم” پادشاه ساسانی
۴ اترک   نام رود مرزی در شرق ایران که به دریای خزر می ریزد.
۵ اخشاد   نام پادشاه فرغانه
۶ اخشید   اسم پادشاه سمرقند
۷ ادنا  به فتح الف، به معنی کمترین، جزئی ترین، نازلترین، از واژه های قرآنی
۸ ادیان  کنایه از مرد درشت هیکل و قوی، مرکب تندرو و فربه
۹ اذرخش  = آذرخش، صاعقه، رعد و برق، نام نهمین روز ماه آذر
۱۰ اراد  = آراد، نام روز ۲۵ ام از هر ماه شمسی در ایران باستان که در این روز نو پوشیدن را مبارک و سفر را شوم می دانند.
۱۱ اران  حنا که به دست و پا و محاسن زنند، نام قلعه ای قدیمی در شهر قزوین
۱۲ ارباد   اسم یکی از سرداران داریوش سوم پادشاه هخامنشی اسم ایرانی
۱۳ ارباس   نام یکی از سپاهیان مادی اردشیر دوم پادشاه هخامنشی
۱۴ ارتا آریا   مرکب از آرتا (راستی و درستی) + آریا، آریایی درستکار، اسم پسر خشایار پادشاه هخامنشی
۱۵ ارتاریا   = ارتا آریا، مرکب از آرتا (راستی و درستی) + آریا، آریایی درستکار، ایرانی درستکار، نام پسر خشایارشاه (پادشاه هخامنشی)
۱۶ ارتافرین   نام برادر داریوش پادشاه هخامنشی
۱۷ ارتان   اسم پسر ویشتاسب و برادر داریوش اول پادشاه هخامنشی
۱۸ ارتمن   نام یکی از سرداران مادی در زمان کوروش پادشاه هخامنشی
۱۹ ارتنگ  ارژنگ کتاب مصور مانی
۲۰ ارتین  آرتین، عاقل و زیرک
۲۱ ارد   نام چند تن از پادشاهان اشکانی
۲۲ اردا   اسم موبدی در زمان اردشیر بابکان پادشاه ساسانی
۲۳ اردم   نام سوره های بزرگ کتاب زند و پازند
۲۴ اردوان   یاری کننده درستکاران، از شخصیتهای شاهنامه، نام چند تن از پادشاهان اشکانی
۲۵ اردی داد   داده اردیبهشت
۲۶ اردیان  مقدس
۲۷ اردین   راستین
۲۸ ارزین   نام فرماندار پارس زمان حمله اسکندر به ایران
۲۹ ارژن   از شخصیت های شاهنامه فردوسی، نام سالار مازندران در زمان کیکاووس پادشاه کیانی
۳۰ ارس   اسم رودی در مرز شمالی ایران
۳۱ ارسام   نام پسر داریوش پادشاه هخامنشی
۳۲ ارسیا  زلال و شفاف مانند اشک چشم، به کسر الف اول، مرکب از ارس (اشک چشم) + یا نسبت
۳۳ ارسیما   نماینده داریوش سوم پادشاه هخامنشی برای گفتگو با اسکندر
۳۴ ارش  آرش، عاقل و زیرک، از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوان نامدار ایرانی در زمان منوچهر پادشاه پیشدادی که در تیراندازی بسیار توانا بوده است.
۳۵ ارشاسب   دارنده اسبهای نر، از نامهای ایران باستان
۳۶ ارشاک  ارشک، اشک، نام موسس سلسله اشکانی است او یکی از یزرگان قوم پارت که در سال ۲۵۶ ق.م بر سلطان سلوکی طغیان کرد و سلسله اشکانیان را بنا نهاد.
۳۷ ارشام   آرشامه
۳۸ ارشان  (به فتح الف و کسر یا سکون ر) مرکب از ارش به معنای عاقل و دانا + ان پسوند کثرت یا مداومت = بسیار دانا، بسیار هوشمند، نام پسر اردشیر دوم پادشاه هخامنشی
۳۹ ارشانوش   از نامهای باستانی
۴۰ ارشاویر   ارشویر، نام یکی از پادشاهان اشکانی
۴۱ ارشز   نام سردار اشکانی
۴۲ ارشکان   لقب چند تن از پادشاهان اشکانی
۴۳ ارشن   اسب نر
۴۴ ارشویر   نام یکی از پادشاهان اشکانی
۴۵ ارشیز   ارشز، نام سردار اشکانی
۴۶ ارفش  نام یکی از پهلوانان گرشاسب نامه
۴۷ ارماسب   صاحب اسب آرام، نام یکی از سرداران هخامنشی
۴۸ ارمان  آرمان ، آرزو، از شخصیتهای شاهنامه، نام سردار خسروپرویز پادشاه ساسانی
۴۹ ارمانک   از شخصیت های شاهنامه، یکی از دو شاهزاده پارسایی که تصمیم گرفتند آشپز دربار ضحاک شوند تا بتوانند یکی از دو جوانی را که هر روز برای غذای ماران ضحاک کشته می شدند، از مرگ برهانند.
۵۰ ارمایل   ارمانک
۵۱ ارمین   = آرمین
۵۲ ارنوش  نعره و صدای ببر
۵۳ اروند   نام رودی در ایران
۵۴ اریاسب   نام یکی از سرداران کوروش پادشاه هخامنشی
۵۵ اریامن  آرامش دهنده، خوشبختی دهنده، نام دریا سالار شجاع و رشید خشایارشاه پادشاه هخامنشی در جنگ سالامین
۵۶ اریس   زیرک، هوشیار
۵۷ ازدر  منسوب به پاک، طاهر و پاکیزه، تمیز و مرتب
۵۸ اسپندیار   اسفندیار،آفریده مقدس، از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوان ایرانی، فرزند گشتاسپ شاه ایران و کتایون دختر قیصر روم
۵۹ اسپیتامن   صورتی از سپیتمان، لقب خانوادگی زرتشت نام سردار ایرانی در زمان اسکندر مقدونی
۶۰ اسپیتمن  یکی از سرداران ایران در زمان داریوش هخامنشی
۶۱ استاسیس   از مخالفین سلطه عرب در ایران در زمان خلیفه عباسی
۶۲ استرا  در گویش سمنان ستاره،نام همسر یهودی انوشیروان که مدفن او در همدان است
۶۳ اشتاد   راستی، درستی، در دین زرتشتی نام ایزدی که راهنمای مینویان و جهانیان است، نام روز بیست وششم از هر ماه شمسی در ایران باستان، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از دلاوران ایرانی در زمان خسروپرویز ‏پادشاه ساسانی
۶۴ اشک ناز  مرکب از اشک و ناز، کنایه از دختر زیبا روی و لطیف
۶۵ اشکان   منسوب به اشک
۶۶ اشکبوس   از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور تورانی و از فرماندهان سپاه خاقان چین
۶۷ اشکش   از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور ایرانی و از فرماندهان سپاه کیخسرو پادشاه کیانی
۶۸ اشناس   اسم افشین و چند تن دیگر
۶۹ اشو   مقدس
۷۰ اغریرث   صاحب گردونه پیش رونده، از شخصیتهای شاهنامه، پسر پشنگ و نبیره فریدون پادشاه پیشدادی
۷۱ افرود   فرود، از شخصیت های شاهنامه فردوسی، نام پسر سیاوش و جریره و برادر کیخسرو پادشاه کیانی
۷۲ افریدون   فریدون، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر آبتین و فرانک، از پادشاهان پیشدادی ایران و به بند کشنده ضحاک ماردوش
۷۳ اقشین  معنی اسم را در این قسمت بنویسید
۷۴ اکلیا   نام پسری در شعر نیما یوشیج
۷۵ الچین   ال (ترکی) + چین (فارسی)، ایلچین، برگزیده ایل
۷۶ الکوس   از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور تورانی و از سپاهیان افراسیاب تورانی
۷۷ الوا   از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از دلاوران ایرانی و نیزه دار رستم پهلوان شاهنامه
۷۸ الیاد   ال (ترکی) + یاد (فارسی)، ایلیاد به یاد ایل
۷۹ الیار   نام یکی از پهلوانان خورشید شاه در داستان سمک عیار
۸۰ الیار   ال (ترکی) + یار (فارسی)، ایلیار یار ایل
۸۱ الیان   نام یکی از پهلوانان خورشید شاه در داستان سمک عیار
۸۲ امید   اشتیاق یا تمایل به روی دادن یا انجام امری همراه با آرزوی تحقق آن ، تکیه گاه، محل پناه
۸۳ امیر ارسلان  حاکم شجاع، پادشاه شیر دل، قهرمان یکی از داستانهای بسیار مشهور ایرانی که نقیب الممالک نقال ناصرالدین شاه آنرا روایت کرده است.
۸۴ اندریمان   از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور تورانی از سپاهیان افراسیاب تورانی
۸۵ اندمان   از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر طوس سردار ایرانی و از سپاهیان کیخسرو پادشاه کیانی
۸۶ اندیان   از شخصیتهای شاهنامه، و بنا به بعضی از نسخه های شاهنامه نام یکی از سرداران فریدون پادشاه پیشدادی
۸۷ انوش   بی مرگ، جاودان
۸۸ انوش زاد   زاده جاویدان، نام پسر خسرو انوشیروان پادشاه ساسانی، هم چنین از شخصیتهای شاهنامه
۸۹ انوشتکین   انوش (فارسی) + تکین (ترکی)، پهلوان جاودانی، از نامهای تاریخی
۹۰ انوشروان   انوشیروان، دارای روان جاوید، نام یکی از پادشاهان نامدار ساسانی ملقب به دادگر، پیامبر (ص) در زمان این پادشاه متولد شد
۹۱ انوشیروان   دارای روان جاوید، نام یکی از پادشاهان نامدار ساسانی ملقب به دادگر، پیامبر (ص) در زمان این پادشاه متولد شد
۹۲ اوتانا   دارای اندام زیبا، نام یکی از یاران داریوش یکم پادشاه هخامنشی اسم ایرانی
۹۳ اورداد  اهورداد، خداداد، نام یکی از سرداران کوروش پادشاه هخامنشی
۹۴ اورمزد  هرمز، از نامهای خداوند در آیین زرتشت،نام روز اول از هر ماه شمسی در ایران قدیم، نام ستاره مشتری، نام یکی از پادشاهان ساسانی
۹۵ اورمزدیار   خدایار
۹۶ اورند   تخت پادشاهی، شکوه، از شخصیتهای شاهنامه، نام پدر لهراسپ شاه ایران و از نوادگان کی پیشتن پادشاه کیانی
۹۷ اورنگ   تخت پادشاهی، فر و زیبایی
۹۸ اوریاد   نام روستایی در نزدیکی سنندج
۹۹ اوژن  به زمین افکننده، از بین برنده دشمن
۱۰۰ اوشهنگ  هوشنگ، پسر سیامک پادشاه پیشدادی ایران
۱۰۱ اولاد   از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوانی در مازندران در زمان کیکاووس پادشاه کیانی
۱۰۲ اهرن   از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری رومی
۱۰۳ اهورا   در فرهنگ ایران باستان، خداوند
۱۰۴ اهورا مزدا  اهورامزد، هرمزد، اورمزد، هرمز، معنی اصلی این کلمه سرور دانا است و در متون زردشتیان به معنی خدای بزرگ استفاده شده است.
۱۰۵ اهوراداد   خداداد یا آفریده خدا
۱۰۶ اهورامزد  هرمز، نام روز اول از هر ماه شمسی در ایران قدیم، نام ستاره مشتری، نام یکی از پادشاهان ساسانی
۱۰۷ ایرانیار   یار ایران
۱۰۸ ایرج   پهلوی از شخصیتهای شاهنامه، نام کوچکترین پسر فریدون پادشاه پیشدادی ایران
۱۰۹ ایریک  آریایی
۱۱۰ ایزد پناه   آن که خداوند پناه و حامی اوست، نام یکی از سرداران هخامنشی
۱۱۱ ایزدبد   نام یکی از سرداران زمان هخامنشی
۱۱۲ ایزدداد   داده خداوند، آفریده خداوند، نام دانشمندی در زمان اردشیر بابکان پادشاه ساسانی
۱۱۳ ایزدگشسپ   از شخصیتهای شاهنامه، نام دبیر انوشیروان پادشاه ساسانی
۱۱۴ ایزدیار   کسی که خداوند یار و یاور اوست، نام یکی از شخصیتهای منظومه ویس و رامین
۱۱۵ ایلا   از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از فرماندهان سپاه افراسیاب تورانی
۱۱۶ ایلیاد  نام منظومه حماسی از شاهکارهای ادبیات جهان درباره جنگی به همین نام که بین مردم یونان و تراوا در گرفت. (ایلیاد و اودیسه)
 

لیست نام پسر ایرانی با حرف ا
( قسمت دوم )

 

ردیف اسم ایرانی ریشه نام   معنی اسم
۱ ائلمان اسم ترکی  مانند مردم، مثل عام، همانند مردم
۲ ائیریا اوستایی، پهلوی، فارسی  ایرج، خوش چهره و زیباروی مثل آفتاب
۳ اباذر عربی   = ابوذر، نام یکی از صحابه پیامبر (ص)
۴ ابتهاج عربی   شادمانی، خوشی
۵ ابتهاش عربی   = ابتهاج : شادمانی و خوشحالی
۶ ابرارها حبشی   پدر عالی مقام، اسم یکی از پیامبران بزرگ ملقب به خلیل الله، نام سوره ای در قرآن کریم
۷ ابراهیم عبری   پدر جماعت بسیار یا پدر عالی مقام، نام یکی از پیامبران بزرگ ملقب به خلیل الله، نام سوره ای در قرآن کریم نیز هست، نام پسرانه
۸ ابوالحسن عربی   پدر حسن، کنیه علی (ع)، نیز کنیه طاووس
۹ ابوالحسین عربی   به معنی پدر حسین، کنیه آهو
۱۰ ابوالعباس عربی   پدر عباس، کنیه شیر (حیوان درنده)
۱۱ ابوالعلا عربی  پدر علا کنیه پرستو
۱۲ ابوالفتح عربی   پدر فتح
۱۳ ابوالفرج عربی   پدر فرج، کنیه غذایی مرکب از برنج و گوشت و شکر
۱۴ ابوالفضل عربی   خداوند و صاحب هنر، کنیه دینار، لقب چهارمین فرزند امام علی (ع)
۱۵ ابوالقاسم عربی   پدر قاسم، کنیه پیامبر(ص)
۱۶ ابوبکر عربی   نام خلیفه اول و جانشین پیامبر (ص) و پدر عایشه همسر پیامبر (ص)
۱۷ ابوذر عربی   ابوذر، نام یکی از صحابه محمد رسول خدا (ص)
۱۸ ابوریحان عربی   نام ریاضیدان و فیلسوف ایرانی در قرن چهارم و پنجم، ابوریحان بیرونی
۱۹ ابوطالب عربی   اسم عموی پیامبر (ص) و پدر حضرت علی (ع)
۲۰ ابوعزیز عربی   پدر عزیز
۲۱ ابومسلم عربی   نام رهبر سیاه جامگان که دولت بنی امیه را سرنگون کرد و بنی عباس را به قدرت رساند.
۲۲ اتبک نام ترکی   در دوره قاجار لقبی که به وزیران داده می شد، لقب هر یک از پادشاهان مستقل که حکومت محلی داشتند.
۲۳ اترین اوستایی، پهلوی  آترینا، آذرین، نام پسر اوپَدرَم که به نوشته سنگ نوشته بیستون در زمان داریوش پادشاه هخامنشی در خوزستان یاغی شد و خود را پادشاه خوزستان خواند.
۲۴ اثیر عربی   شریف، کریم
۲۵ اثیرالدین عربی   شریف و کریم در دین، نام قصیده سرایی معروف در قرن ششم، اثیرالدین اخسیکتی
۲۶ احتشام عربی  شکوه و شوکت داشتن، بزرگ شدن، دارای خدم و حشم فراوان بودن
۲۷ احد عربی  یگانه، یکتا، از نامهای خداوند
۲۸ احسان الله عربی   نیکی خداوند
۲۹ احمد عربی   یکی از نام های پیامبر (ص) به معنی بسیار ستوده، ستایش شده
۳۰ احیا عربی   زندگان، نامی برای شبهای نوزدهم، بیست و یکم و بیست وسوم ماه رمضان، در اصل احیاء
۳۱ اختای ترکی  همانند نیزه، تیز
۳۲ اختیارالدین عربی   آن که دین او را انتخاب کرده است.
۳۳ ادریس عربی   درس خوانده، پیامبری که نام او دو بار در قرآن آمده و طبق روایات حیات جاودانه یافته است. هم چنین ادریس را مخترع لباس و قلم می دانند.
۳۴ ادهم عربی   سیاه، تیره گون، نام پدر ابراهیم ادهم که پادشاهی بلخ را رها کرده و زاهد شد.
۳۵ ادیب عربی   سخن دان، سخن شناس، معلم، مربی، سخنور
۳۶ ارباب عربی  پادشاه کارفرما رئیس
۳۷ اربیل کردی   بسیار خوب (نگارش کردی : هةولێر)
۳۸ ارتگین ترکی   همسر دلاور
۳۹ ارتیان عربی  منسوب به آتش، آتشکده، برافروخته مثل آتش
۴۰ ارجاسب اوستایی، پهلوی   ارجاسپ، دارنده اسب با ارزش، از شخصیت های شاهنامه فردوسی، نام پادشاه توران و چین در زمان گشتاسپ پادشاه کیانی
۴۱ ارجاسپ اوستایی، پهلوی   صاحب اسب با ارزش، از شخصیتهای شاهنامه، نام پادشاه توران و چین در زمان گشتاسپ پادشاه کیانی
۴۲ اردشام ارمنی   پسر ارتاسس دوم و برادر تیگران اول از سلسله اشکانیان ارمنستان
۴۳ اردشیر اوستایی، پهلوی   آن که حکومت مقدس دارد، شهریاری و پادشاهی مقدس، از شخصیتهای شاهنامه، نام مؤسس سلسله ساسانی (فرزند ساسان)
۴۴ اردلان کردی   نام طایفه ای از ایلات کرد ایران
۴۵ ارسطو یونانی   ارسطاطالیس، ارسطوطالیس حکیم نامدار یونانی و شاگرد افلاطون، او معلم اسکندر مقدونی بود، به او لقب معلم اول را داده بودند
۴۶ ارسلان ترکی   شیر، نام پسر مسعودغزنوی
۴۷ ارسمان ترکی   نام پهلوانی در کتاب سیرت جلال الدین
۴۸ ارسن اوستایی، پهلوی  به فتح الف و سین، مجلس، بزم، انجمن، مجمع
۴۹ ارشا اوستایی، پهلوی  مرد مقدس
۵۰ ارشاد عربی   راهنمایی، هدایت
۵۱ ارشک پارتی   اشک، هم چنین نام مؤسس سلسله اشکانی
۵۲ ارشیا آرامی   تخت پادشاهی، هزوارش و هم ریشه با “عرش” عربی است.
۵۳ ارغان ترکی   اسم حاجب سلطان محمود غزنوی
۵۴ ارغش ترکی   تاجر یا تجار سیار، از امرای ملکشاه سلجوقی
۵۵ ارغون ترکی   یکی از سلاطین مغول
۵۶ ارفع عربی   رفیع تر، بلندتر، ارجمندتر
۵۷ ارکان عربی   جمع رکن، به معنی پایه ها، مبنا ها، کنایه از بزرگان و کارگزاران حکومت
۵۸ ارکین ترکی   آزاد
۵۹ ارم عبری   نام پسر سام بن نوح و پدر عاد، باغ عاد یا شهری که شداد پسر عاد بنا کرد.
۶۰ ارمیا عبری   بزرگ داشته شده؛ نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل
۶۱ ارمیس یونانی   هرمس
۶۲ ارناک اوستایی، پهلوی   رزمجو
۶۳ ارواد اوستایی، پهلوی   نیرومند
۶۴ اریا فارسی، اوستایی، پهلوی  در زبان کلدانی به معنی برج اسد، درخت آمله که دارای میوه هایی ترش و کوچک مانند آلو است.
۶۵ اسامه عربی   شیر، اسد
۶۶ اسپندیاد اوستایی، پهلوی   اسفندیار، آفریده مقدس، از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوان ایرانی، فرزند گشتاسپ شاه ایران و کتایون دختر قیصر روم
۶۷ اسحاق عبری   خندان، نام پسر ابراهیم(ع) و ساره
۶۸ اسحق عبری   اسحاق،خندان، نام پسر ابراهیم(ع) و ساره
۶۹ اسد عربی   شیر، نام برج پنجم از برجهای دوازده گانه، برابر با مرداد
۷۰ اسدالدین عربی  آن که در دفاع از دین مانند شیر شجاع است.
۷۱ اسدالله عربی   شیر خدا، از القاب امام علی (ع)
۷۲ اسرافیل عبری   درخشیدن مانند آتش، نام یکی از چهار فرشته مقرب و مأمور دمیدن صور و برانگیختن مردگان در روز رستاخیز
۷۳ اسعد عربی   نیکبخت تر، خوشبخت تر
۷۴ اسفار عربی   معرب اسوار از نامهای تاریخی
۷۵ اسفندیار اوستایی، پهلوی   آفریده مقدس، از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوان ایرانی، فرزند گشتاسپ شاه ایران و کتایون دختر قیصر روم
۷۶ اسکندر یونانی   یاری کننده مرد، نام پادشاه معروف یونان بنا به روایت شاهنامه فرزند داراب پسر بهمن و ناهید دختر فیلقوس قیصر روم
۷۷ اسلام عربی   دین پیروان محمد(ص)
۷۸ اسماعیل عبری   آن که خدا او را شنید، نام پسر ابراهیم(ع) و هاجر
۷۹ اسمعیل عبری   اسماعیل، آن که خدا او را شنید، نام پسر ابراهیم(ع) و هاجر
۸۰ اشراق عربی   تابش، درخشش، فلسفه ای که منشأ ان فلسفه افلاطون و حکمت نو افلاطونی است، مروج این حکمت در اسلام و ایران شیخ شهاب الدین سهره وردی است.
۸۱ اشرس عربی   مرد دلاور، دلیر، نام یکی از صحابه پیامبر(ص)
۸۲ اشرف الدین عربی   شریف تر در دین
۸۳ اشعیا عربی   نجات یهوه، نام یکی از پیامبران بزرگ بنی اسرائیل
۸۴ اشیر عبری   خوشحال، نام پسر یعقوب(ع)
۸۵ اصغر عربی   کوچک تر
۸۶ اصلان ترکی   شیر
۸۷ اصیل الدین عربی   دارای اصالت در دین، نام پسر خواجه نصیرالدین طوسی
۸۸ اعتبارعلی عربی   آن که ارزش و اعتبار از علی(ع) یافته است
۸۹ اعلا عربی   برگزیده، برتر
۹۰ اعلی عربی  برتر، بالاتر ، بلندتر، برگزیده از هر چیزی ، نامی از نامهای خداوند ، نام سوره هشتاد و هفتم قرآن
۹۱ افتخارالدین عربی   موجب افتخار دین
۹۲ افراسیاب اوستایی، پهلوی   به هراس افکننده، از شخصیتهای شاهنامه، نام پادشاه تورانی، پسر پشنگ و نبیره تور پسر فریدون پادشاه پیشدادی
۹۳ افشار کردی   نام ناحیةایی در کردستان(نگارش کردی : هةوشار)
۹۴ افضل عربی   برترین، بالاترین
۹۵ افضل الدین عربی   برترین در دین
۹۶ افلاطون یونانی   نام فیلسوف یونانی وپیرو سقراط و مؤسس فلسفه آکادمی
۹۷ اقبال علی عربی   آن که بخت و اقبال از علی(ع) یافته است
۹۸ اکبر عربی   بزرگ تر
۹۹ اکتای مغولی   نام سومین پسر و جانشین چنگیز خان
۱۰۰ اکدش ترکی   دورگه، معشوق، محبوب
۱۰۱ البتگین ترکی   نام جد محمود پادشاه غزنوی
۱۰۲ البرز اوستایی، پهلوی  مرکب از کوه +بلند نام رشته کوهای شمالی ایران که سرتاسر شمال ایران از مغرب به مشرق کشیده شده است.
۱۰۳ الچین فارسی، ترکی   ال (ترکی) + چین(فارسی)، ایلچین ، برگزیده ایل
۱۰۴ الدنیز ترکی  اقیانوس
۱۰۵ الشن ترکی  شادی بخش ایل ،مایه شادی طایفه، حاکم ، رهبر ، حکمران یک منطقه
۱۰۶ الله داد فارسی، عربی   الله (عربی) + داد (فارسی) داده خداوند نام پسر ایرانی
۱۰۷ اللهیار فارسی، عربی   الله (عربی) + یار (فارسی) آن که خداوند یار ویاور اوست
۱۰۸ الوند اوستایی، پهلوی   اروند، اسم کوهی است در جنوب همدان، هم چنین به معنی دارای تندی و تیزی
۱۰۹ الیا عبری   الیاس، خدای من یهوه است، نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل و در اسلام یکی از چهار پیامبر جاویدان
۱۱۰ الیاد فارسی، ترکی   ال (ترکی) + یاد (فارسی)، ایلیاد به یاد ایل
۱۱۱ الیاد یونانی   نام منظومه ای منسوب به هومر
۱۱۲ الیار فارسی، ترکی   ال (ترکی) + یار (فارسی)، ایلیار یار ایل
۱۱۳ الیاس عبری   خدای من یهوه است، نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل و در اسلام یکی از چهار پیامبر جاویدان
۱۱۴ امام قلی عربی، ترکی   امام (عربی) + قلی (ترکی) = غلام امام، نام پسر کوچک تر نادر شاه افشار
۱۱۵ امان ترکی  ایمنی، آرامش
۱۱۶ امان الله ترکی  آن که در پناه و لطف وعنایت خداوند است.
۱۱۷ امیر عربی   پادشاه، حاکم، به صورت پیشوند در ابتدای بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانند امیربانو، امیر پویا، و امیرحسین
۱۱۸ امیر علی عربی  کسی که سرورش حضرت علی است.
۱۱۹ امیرپارسا فارسی، عربی  مرکب از امیر و پارسا، حاکم خداترس
۱۲۰ امیرحسین عربی  مرکب از دو اسم امیر و حسین،کسی که حسین علیه السلام امیر و حاکم اوست.
۱۲۱ امیرطاها عربی  مرکب از دو اسم امیر به معنی آقا و سروز و طاها که نام یکی از سوره های قرآن است، برخی تفاسیر این سوره را منسوب به اهل بیت علیه السلام می دانند.
۱۲۲ امیرعباس عربی  مرکب از دو اسم امیربه معنای حاکم و سلطان و عباس به معنای شیر درنده
۱۲۳ امیرعلی عربی  مرکب از امیر (پادشاه) + علی (بالا رفتن و صعود کردن)
۱۲۴ امیرکسری فارسی، عربی  مرکب از امیر (عربی) به معنای حاکم و فرمانروا + کسری (فارسی) به معنای خسرو و پادشاه است.
۱۲۵ امیرمحمد عربی  کسی که حضرت محمد صلی الله علیه وآله حاکم و سرور اوست
۱۲۶ امیرمهدی عربی  ترکیب نامهای امیر و مهدی ، کسی که حضرت صاحب الزمان سرور و فرمانده اوست
۱۲۷ امیرنظام عربی   مرکب از امیر (پادشاه) + نظام (مجموعه سپاهیان یک کشور، ارتش)، در دوره قاجار، عنوان و سمت فرمانده کل قوای نظامی
۱۲۸ امین عربی   امانت دار، مورد اطمینان، درستکار، لقب پیامبر (ص)، به صورت پسوند و پیشوند همراه با بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانند محمد امین، امین عباس و امین همایون
۱۲۹ امین الدین عربی   آن که در دین امین و درستکار است.
۱۳۰ امین الله عربی   مورد اعتماد خداوند
۱۳۱ انوشتکین فارسی، عربی   انوش (فارسی) + تکین (ترکی)، پهلوان جاودانی، از نامهای تاریخی
۱۳۲ اوات کردی  آرزو
۱۳۳ اوحد عربی   یگانه، بی همتا
۱۳۴ اوحدالدین عربی   آن که در دین یگانه و بی همتاست، نام عارف مشهور قرن هفتم
۱۳۵ اوریا عبری   شعله خداوند، نام مردی یهودی در زمان داوود (ع) که از فرماندهان سپاه بود.
۱۳۶ اوستا اوستایی، پهلوی   نام کتاب مقدس زرتشتیان
۱۳۷ اوکتای مغولی   اکتای
۱۳۸ اویس عربی   گرگ کوچک، شخصی پارسا که از تابعین بوده است.
۱۳۹ اوین ترکی  برخیز، به ضم ی
۱۴۰ ایاز ترکی   نام غلام محبوب سلطان محمود غزنوی
۱۴۱ ایبک ترکی   ماه بزرگ، یا آن که ماه او را بزرگ ساخته است.
۱۴۲ ایتکین ترکی   آیتکین، غلام ماه
۱۴۳ ایثار عربی   از خود گذشتگی، فداکاری
۱۴۴ ایدین ترکی  آیدین، شفاف و روشن، درخشنده مانند ماه
۱۴۵ ایزد اوستایی، پهلوی   در فرهنگ ایران باستان، هر یک از فرشتگانی که اهمیت آنها پس از امشاسپندان است، خداوند
۱۴۶ ایشا عبری  نام پدر داوود (ع)
۱۴۷ ایلدرم ترکی  ایلدیریم، تندر، آذرخش، رعد وبرق
۱۴۸ ایلدیریم ترکی  = ایلدرم، تندر، آذرخش، رعد وبرق
۱۴۹ ایلکین ترکی  اولین، نسختین ، جلوتر از همه
۱۵۰ ایلگار سریانی  خداوندگار،  قدرتمند ،  مرکب از ایل به معنای خداوند یا هر موجود صاحب قدرت + پسوندافاده فاعلیت (گار)
۱۵۱ ایلماز ترکی  پایدار، جاویدان، ماندگار، کسی که در محدوده زمان نمی گنجد.
۱۵۲ ایلیا عبری  خدای خدایان،  تغییر یافته نام الیاس یکی از چهار پیامبرجاویدان
۱۵۳ ایلیا سریانی  راستگوی بزرگ، نام حضرت علی (ع) در تورات
۱۵۴ ایلیاس عبری   الیاس
۱۵۵ ایمان عربی   اعتقاد به وجود خداوند وحقیقت رسولان و دین ، یقین داشتن به درستی اندیشه یا امری
۱۵۶ ایوب عبری  به معنای کسی که به خدا رجوع می کند، اسم یکی از پیامبران که خداوند او را به بلاهای بسیار دچار کرد و سپس او را عافیت بخشید و به همین دلیل به صبر وشکیبایی شهرت دارد.
 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد